[ad_1]
مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت. در اوایل سال 1360 در جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی به ریاست آیت الله بهشتی، پیشنهاد حزب توده مبنی بر برگزاری مناظره تلویزیونی بین دبیرکل نورالدین کیانوری مطرح شد. و آیت الله بهشتی بزرگ شده است.
بسیاری از اعضای شورای مرکزی معتقد بودند که آقای بهشتی مستحق مناظره با کیانوری که در سطح علمی بسیار پایینی بود، یک نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی باید در این مناظره شرکت کند.
آیت الله بهشتی به سخنان این افراد گوش فرا داد، سپس فرمود: «حزب تود من را به این مناظره دعوت کرده است، این درست نیست که من شخص دیگری را به جای خودم بفرستم. اخلاق حکم می کند که من خودم این پیشنهاد را بپذیرم و در بحث شرکت کنم. در آن زمان آیت الله بهشتی نیز رئیس قوه قضائیه بود.
بالاخره بحث در خرداد 1360 شکل گرفت که همه دیدند آیت الله بهشتی با غیرت وصف ناپذیر و دانش وسیع و منطق قوی از اسلام و انقلاب اسلامی و نظام همراه آن دفاع می کند. این مناظره که باید شهادت «اخلاق» آیت اللهی را که مبتنی بر اسلام انقلابی است، به پنج بخش تقسیم کرد، اما تنها سه قسمت آن از تلویزیون پخش شد.
آیت الله بهشتی نمی خواست دو قسمت دیگر پخش شود، اما گروه های تلویزیونی آن روز چنین تصمیمی گرفتند و مردم را از آن دو قسمت محروم کردند یا همین سه قسمت پخش به بهترین شکل منطق عقلانی را تقویت کرد. متفکران مسلمان وارسته در شخص مردم.
در این مناظره افکار عمومی منطق اسلامی آیت الله بهشتی اسیر اخلاق و ادب اسلامی ایشان شد. بهشتی شخصیت برجسته انقلاب یا رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی یا دبیرکل قدرتمندترین حزب جمهوری اسلامی نیست، بلکه یک عالم دینی است که با نهایت تواضع و صداقت عمل می کند. مارکسیست در مناظره با نمایندگان حزب تود و برخی افراد حاضر در مناظره، آنقدر دوستانه صحبت کرد که در لحن صدا هیچ نشانی از قدرت و موقعیت وجود نداشت.
در این داستان علاوه بر مضمون مناظره از سخنان و منطق پیگیر آیت الله بهشتی، به وضوح می توان دو نکته بسیار ارزشمند و آموزنده را یافت که همان «اصول اخلاقی» بهترین تعبیر از «انقلاب» است.
اولین نکته این است که او آنقدر برای مرد ارزش قائل بود که در زمانی که یکی از قدرتمندترین مقامات جمهوری اسلامی بود با افرادی که حکومت و موقعیت اجتماعی نداشتند مناظره می کرد و در نهایت با آنها بحث علمی – سیاسی می کرد. کردی
نکته دوم این بود که ایشان عملاً موضع خود را مبنی بر پایبندی به شئونات اخلاقی ـ اسلامی ثابت کردند و به دشمنان اسلام نشان دادند که انقلاب اسلامی در تلاش است تا هموطنان خود را در مسیر درست یاری دهد.
متأسفانه امروز با گذشت 43 سال از پیروزی انقلاب اسلامی به جایی رسیده ایم که اولاً هیچ گروهی در رسانه ملی ما کوچکترین سهمی ندارد، چه رسد به مخالفان و مخالفان. دوم، نابودی این و آن حرف اول و آخر قدرتمندان ما و ابزارهای تبلیغاتی مربوط به آنها از جمله رسانه ملی است. و سوم اینکه در همه عرصه های قدرت اخلاق را فراموش کرده ایم اما خود را مظهر انقلاب اسلامی معرفی می کنیم.
اگر نمیخواهیم خودمان را گول بزنیم، باید بپذیریم که این وضعیت اسفبار نشان میدهد که برای دفاع از انقلاب به یک انقلاب اخلاقی مبتنی بر آموزههای اسلامی نیاز داریم.
[ad_2]